سردار جبهه ی فرهنگی…
به دوستانش، بچه های خودش و فرزندان شهدا کتاب هدیه می داد. یادداشت هایی که برای نویسنده ها و کتابهایشان می نوشت معروفشان می کرد.
به دوستانش، بچه های خودش و فرزندان شهدا کتاب هدیه می داد. یادداشت هایی که برای نویسنده ها و کتابهایشان می نوشت معروفشان می کرد.
صدای تیر و ترکش داعشی های فراری که خوابید تازه جنگ اصلی رزمنده هاشروع شد. بولدوزرها جای تانکها را توی خیابان ها گرفتند. لودرها شروع
آمده بود ملاقات دختر و نوه های دوقلویش که تازه متولد شده بودند. آنقدر باهمه گرم سلام و احوالپرسی کرد که پرستارها کم کم خجالت
درخواستش را که مطرح کرد حیران ماندم… حاج قاسم تازه از دمشق به ضاحیه جنوبی رسیده بود. گفتم: حاجی! الان دوازده شب است. ۱۲۰ فرمانده
ارتباط با جوانان حاج قاسم ضمن اینکه تکریم کننده ی گروه های سنی متفاوت از جمله میان سالان و سالمندان بود و آنان را بسیار
مردمی بودن حاج قاسم عاشق مردمش بود به همین لحاظ مردم عاشق او بودند. او پدر مهربان یتیمان بود و ملجا دردمندان و پناهگاه محرومان.
ارتباط عمیق با خانواده حاج قاسم عمیقاً به خانواده خویش عشق میورزید. تکریم و احترام او به والدین زبانزد خاص و عام بود و رابطه
اخلاص و دوری از ریا حاج قاسم به شدت از ریا و خودنمایی پرهیز میکرد. ظاهر و باطن او یکی بود. ظاهر بی آلایش و
تعبد و معنویت حاج قاسم علاوه بر انجام واجبات دین به مستحبات نیز توجه ویژه ای داشت. از هر فرصتی برای تلاوت آیات قرآن و
ارادت و تمسک به اهلبیت (ع) حاج قاسم عمیقاً شیفته اهل بیت علیهم السلام بود و پیوسته متوسل به آنان بود. هرگاه به زیارت یکی
خوشرویی حاج قاسم مصداق بارز یک انسان خوش اخلاق و خوشرو بود و لبخند دلنشینش، جذابیت چهره اش را دو چندان میکرد. با جاذبه ی
درک عمیق از حقیقت دنیا و آخرت حاج قاسم حقیقت زندگی دنیوی را عمیقاً شناخته بود و از سطح به عمق رفته بود و دنیا